درخت ها ایستاده می میرند
چگونه قد کشیدی
و خود را به آسمان رساندی؟
نور در میان برگ ها و سایه روشن
بر زمین؟
بگذار باد در میان شاخسارانت بوزد تا بدمی
حیات را،
زندگانی را؛
دمی چند بر ما…
ایستاده بمیر ای درخت بی همتا
ای آخرین سرو
آخرین چنار
و تو ای آخرین بید مجنون
دیوانگان یادت را زنده نگاه خواهند داشت
و بذرت را در اولین امنگاه
خواهند کاشت
از رمان “در جست و جوی فلفل آباد”
شعر و عکس: محمود افشاری
عبارت “درخت ها ایستاده می میرند” رو اولین بار از سمیه کرمی نوشتم که با کمی بد جنسی همین جا در بخش کامنت ازش تشکر می کنم.
حتی برای ایده ی “دیوانگان یادت را زنده نگاه خواهند داشت” هم یک جور هایی باید از ایشون تشکر کنم. لایک بزنید برای سمیه 🙂