Sign in / Join
Sign in
Recover your password.
A password will be e-mailed to you.
نویسنده
استخدوس 62 posts 13 comments
میترسیدم از این که رویاهایم بر باد برود، یا شاید هم با باد برود.
مینویسم، میخوانم، به تصویر میکشم، میبینم، با همه ی حواسم همه چیز را حس می کنم و تمام هستی را از میان خود عبور میدهم. گاهی با شوخی، گاهی با لاقیدی، و گاهی با تمام حواس آدمی که کلمات برایش جادویی اند و نوشتن دغدغه.
من یک زنم. گاهی شبیه همهی زنهایی که فکر می کنید دور و برتان دیدهاید. گاهی خودم هم از حال خودم سر در نمیآورم. از تمام مرزها و فاصلهها، مالکیتها و جنسیت زدگیها، فضولیها و دروغها فراری ام. گاهی از خودم هم فراری ام. اما نوشتن برای من ارتعاش هستی است که به کلمه میآید، از چند پارگی، زوال و مرگ رها میشود. به مرگ میرسم و دوباره به دنیا میآیم.
هدیه سال نو برای تمام آنهایی که خانههایشان در مسیرهای تازهساز کهکشانی، مشمول محدودهی تخریب قرار گرفته و حتی با خوابیدن جلو هیچ بولدوزری نمیتوانند جلوی خرابی را بگیرند.
هیچ هایکرز گاید یا راهنمای کهکشان برای اتوزن ها!
تنها تریلوژی…
کلمات شما آقا!
کجای جغرافیای این جاده که به کلمات شما ختم می شود آقا؟
اصلا شما نرسیده به کدام سطر از این نامه ناخوانده هستید؟
"کنار انگشتان شما"
"در حرکت ضرب گیر شست شما"
"که فاصله را به بی نهایت خطوط زرد تلفن تقسیم می کند"
اندکی از خودش را با تلفن…
گفت و گوهای یک زن
بعد از به راه افتادن هشتگی در توییتر با عنوان WhenIWas، انبوهی از توئیتهای ۱۴۰ کاراکتری در مورد تجربههای آزار جنسی به راه افتاد. در بین فارسیزبانان این هشتگ بیشتر به بیان تجربههای آزار جنسی در مورد زنان اختصاص پیدا کرد، هرچند تعدادی از…
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
۲۸ تیرماه سالروز تولد سیمین بهبهانی شاعر است.
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاریکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟ آتش چرا فسرده؟
خاموش مانده اینک، خاموش تا همیشه
چشم سیاه چادر با این چراغ…