فرانکنشتاین
فصل هفدهم
***
هیولا سخنش را تمام کرد، و در انتظار پاسخ به من چشم دوخت. اما من متحیر و بهت زده بودم، و معنای واقعی درخواستش را درک نمیکردم. ادامه داد:
«برایم یک زن درست کن، زنی که همدلم باشد. چنین کاری فقط از تو برمیآید؛ و من حق دارم از…